.jpg)
ميترسم اين احساس تو حسي كه عاشقه هنوز
آخر به دست روزگار ساده عوض بشه يه روز
ميترسم اين برق چشا كه روشنه توي شبام
يه شب به خواست روزگار كوه آتيش شه زير پام
ميترسم از تنها شدن ازين نگاه رفتني
ترسم و بيشتر ميكني وقتي نميگي با مني

وقتي اين روزا ميدونم مثل خودم خيلي كمه
بي اعتمادم نه به تو بي اعتمادم به همه
بد بيني من به تو نيست اگه دارم شك ميكنم
من اين روزا به سادگي به چشمامم شك ميكنم
ميترسم از تنها شدن ازين نگاه رفتني
ترسم و بيشتر ميكني وقتي نميگي با مني



:: برچسبها:
عشق ,
رفته ,
:: بازدید از این مطلب : 549
|
امتیاز مطلب : 294
|
تعداد امتیازدهندگان : 94
|
مجموع امتیاز : 94